معنی باسواد قدیمی

لغت نامه دهخدا

باسواد

باسواد. [س َ] (ص مرکب) کسی که باخواندن و نوشتن آشنا باشد. سواددار. بزبان فرانسوی، لتره. آشنا به مقدمات خواندن و نوشتن. || اصطلاحاً برای مردم فهمیده و دانشمند و متبحر در یک فن نیز گفته میشود. و رجوع به سواد شود.


قدیمی

قدیمی. [ق َ] (ص نسبی) دیرینه وکهنه. (ناظم الاطباء). || سال دیده. پیر.

فارسی به انگلیسی

باسواد

Literate, Lettered

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

باسواد

فرهیخته


قدیمی

در تازی نیامده (افزونی یا ء بر قدیم درست نیست) (با یا ء مصدری و بمعنی مصدری استعمال آن صحیح است) باستانی کهنه (صفت) دیرینه کهن، سالدیده پیر. توضیح کلمه قدیمی. . . و امثال آن اگر با یا ء مصدری و بمعنی مصدری استعمال شود صحیح است مانند قدیمی بودن کتاب دلیل اهمیت آنست اما اگر با یا ء الحاق و بمعنی وصف مطلق بکار رود مثل کتاب قدیمی - بمعنی کتاب کهنه - غلط است و بجای آن قدیم باید نوشته شود دوست قدیم کتاب قدیم.

فارسی به ایتالیایی

باسواد

colto

istruito

واژه پیشنهادی

باسواد

خط خوان

فرهنگی

فرهنگ عمید

باسواد

آن‌که بتواند بخواند و بنویسد،
عالم، دانشمند،

مترادف و متضاد زبان فارسی

باسواد

تحصیل‌کرده، سواددار، ملا،
(متضاد) بی‌سواد، بامعلومات،
(متضاد) بی‌مایه، آگاه، مطلع

معادل ابجد

باسواد قدیمی

238

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری